جوک و اس ام اس های خنده دار
بچه هه ميره پيش خانم معلمش، ميگه: خانوم ميشه شما زن من بشيد؟معلمه ميگه: برو بشين سر جات، من الان حوصله بچه مچه ندارم. پسره ميگه: آره منم حوصله بچه ندارم... اشكال نداره، !!!جلوگيري ميكنيم
عشق ۶ مرحله داره : ۱: دیدار ۲: قرار ۳: بذار ۴: فشار ۵: درآر ۶: فرار ... به امید دیدار!
تركه با يه نفر دعواش ميشه بهش ميگه گير عجب خري افتاديم.تركه ميگه خودت گير عجب خري افتادي
یه روز 2 تا خلافکار با هم ازدواج می کنن . بچشون میشه بسیجی . چرا ؟ چون منفی در منفی میشه مثبت
غضنفر شب عروسی اش حرفی برای گفتن نداشته به زنش میگه : خانواده می دونن اینجایی
غضنفر دره يخچالش خراب مي شه واسش پرده مي زنه
فرق پير دختر با پير پسر:
- اولي موفق نشده ازدواج كنه ولي دومي موفق شده ازدواج نكنه
يه شخصي از خيابون رد ميشده ، ميبينه يه بچه اصفهاني نشسته كنار خيابون گريه ميكنه. جلو ميره و ميگه چي شده عزيزم ، پسر بچه ميگه سكه ۲۵ توماني ام را گم كرده ام. مرد ميگه اينكه گريه نداره بيا اين۲۵ توماني مال تو! بچه باز هم به گريه كردن ادامه ميده < مرد ميپرسه ديگه چيه ؟ بچه ميگه اگه اون سكه را گم نكرده بودم الان ۵۰ تومن پول داشتم!
یه روز یه اصفهانی و یه تهرانی و یه قزوینی می میرند.آنقدر به خدا التماس می کنند تا اینکه خدا با برگشتن آنها به دنیا موافقت می کنه به شرطی که دیگه گناه نکنند وگرنه سنگ می شوند. خلاصه آنها به دنیا برمی گردند.همان اول کار تهرانیه یه دختره را میبینه و می افته دنبالش. همان دم سنگ میشه.بعد مدتی اصفهانیه یه ۵ تومانی روی زمین می بینه خم میشه که برداره قزوینیه می گه : خاک تو سرت . هم خودت رو بدبخت کردی هم منو
به یه نفر میگن که با مناجات جمله بساز میگه: مونا جاتو انداختم بیا بخواب
یه بچه تو قزوین گم میشه پلیس میگه از یابنده تقاضا می شود امشب که هیچی فردا بچه رو به ما بدهد که ما پس فردا بدیم به خانوادش
تركه مي پرسند چرا پرنده ها زمستان از شمال به جنوب پرواز مي کنن ؟ ميگه : آخه من امتحان كردم..... پياده خيلي راهه
از ترکه می پرسند: می دونی چرا غواص ها به پشت می پرن تو آب؟ می گه: چون اگه به جلو بپرن می افتن تو قایق
اداره راهنمایی رانندگی قزوین جهت امنیت بیشتر سرنشینان جلو بستن کمربند ایمنی برای سرنشینان عقب الزامی است
سرگذشت يك پسر در دانشگاه قزوين ... سال اول ( ) سال دوم ( . ) سال سوم ( o ) سال چهارم (O) خدا رحم كرد واسه فوق ليسانس ادامه نداد
اس ام اس های عاشقانه
انقدر مستم که بی قایق به دریا می روم یا به عشقم میرسم یا غرق دریا می شوم
تو را به جاي همه كساني که نميشناختم دوست ميدارم تو را به جاي همه روزگاراني که نميزيستهام دوست ميدارم براي خاطر عطر گسترهي بيکران و براي خاطر عطر نان گرم براي خاطر برفي که آب ميشود، براي نخستين گل، براي خاطر جانوران پاکي که آدمي نميرماندشان تو را به جاي همه كساني که دوست نميدارم دوست ميدارم تو را براي دوست داشتن دوست ميدارم
بزار خيال كنم هنوز ترانه هامو ميشنوي هنوز هوامو داري و هنوز صدامو ميشنوي بزار خيال كنم هنوز يه لحظه از نيازتم اگه تموم قصمون, هنوز ترانه سازتم بزار خيال كنم هنوز پر از تب وتاب مني روزا بفكر ديدنم , شبا پر از خواب مني
انواع بوسه: 1.بوس صورت : دوست داشتن 2. بوس پيشاني : آرامش 3.بازو: شوخي كردن 4.لب : عاشق بودن 5. گردن : نياز داشتن
عشق يعني يك سلام و يك درود عشق يعني درد و محنت در درون ... عشق يعني خون لاله بر چمن عشق يعني شعله بر خرمن زدن عشق يعني آتشي افروخته عشق يعني با گلي گفتن سخن ...
آری آغاز دوست داشتن است گرچه پایان راه ناپیداست من به پایان دگر نیاندیشم که همین دوست داشتن زیباست
كاش می شد باردیگر سرنوشت از سر نوشت كاش می شد هر چه هست بر دفتر خوبی نوشت كاش می شد از قلمهایی كه بر عالم رواست با محبت, با وفا, با مهربانیها نوشت كاش می شد اشتباه هرگز نبودش در جهان داستان زندگانی بی غلط حتی نوشت كاش دلها از ازل مهمور حسرتها نبود كاین همه ای كاشها بر دفتر دلها نوشت زندگی مثل یه دیكته اس هی می نویسیم، هی غلط می نویسیم، هی پاك می كنیم دوباره هی می نویسیم، هی پاك می كنیم غافل از اینكه عزرائیل داد میزنه: برگه ها
کیسه کوچک چایی ، تمام عمر ، دلباخته لیوان شد ، ولی هر بار که حرف دلش را می زد ، صدایش در اب جوش می سوخت . کیسه کوچک چای با یک تیکه نخ رفت ته لیوان و حرف دلش را اهسته گفت . لیوان سرخ شد
دل شکستن چاره اش سنگ نيست اين دل ما با نگاهي سرد نيز ميشکند
ميگويند سه چيز زاده عشق نيست: جدايي، سفر، فراموشي، ولي آن زمان که تو مرا تنها گذاشتي و فراموشم کردي من لحظه لحظه عاشقت شدم
سه چیز در زندگی اموختم:از عشق رسوایی/از دوست بی وفایی/از شب تنهایی
اسم زیبای تو را خال زدم در بدنم تا که محفوظ بماند نام تو در کفنم
اگه نيوتن قبل مرگش چشماي تو رو مي ديد معني حقيقي جاذبه رو مي فهميد.
خنده داروگوناگون...برچسب : نویسنده : محمدهادی طباطبایی jaleb بازدید : 428