جوک

ساخت وبلاگ

 آواز عاشقانه!


 

پسره به پدرش میگه: بابا چرا هر وقت من عاشقانه و پراحساس آواز میخونم شما زود میری پنجره رو باز می کنی و به مردم کوچه نگاه می کنی و لبخند میزنی؟

پدرش میگه: به این خاطر که با شنیدن صدای تو مردم فکر نکنن که من دارم کتکت میزنم و این صدای جیغ و دادته!

اس ام اس عاشقانه

 

نوشته شده توسط amir در 0:49 | 4 نظر Link
 
چهارشنبه بیست و پنجم اسفند 1389
جوک و لطیفه عمومی 21 - دوقلوهای چینی!
فکر می کنی چینی ها به دوقلوهاشون چی میگن؟! میگن: این چون اون ، اون چون این !

 

نوشته شده توسط amir در 11:52 | 6 نظر Link
 
یکشنبه بیست و دوم اسفند 1389
جوک و لطیفه عمومی 20 - کمک!
طرف داشته یکی رو بدجور میزده اما مدام داد میزده: کمک! کمک! بهش میگن بابا تو که داری اینو میزنی کمک کمک کردنت چیه دیگه؟ میگه آخه این گفته اگر بلند شم لهت می کنم!!
نوشته شده توسط amir در 21:50 | 6 نظر Link
 
پنجشنبه نوزدهم اسفند 1389
جوک و لطیفه عمومی 19 - ابتکار!
مامانه به پسرش میگه: میدونم که شیطون گولت زد که موهای خواهرتو کشیدی! پسرش میگه آره، ولی لگدی که زدم تو شکمش ابتکار خودم بود!  
نوشته شده توسط amir در 18:51 | 9 نظر Link
 
جمعه ششم اسفند 1389
جوک و لطیفه عمومی 18 - امان از تنبلی!
تنبله میفته توی جوب، میگه: هرکی منو ورداشت مال خودش!!!

 

نوشته شده توسط amir در 2:4 | 2 نظر Link
 
سه شنبه پنجم آذر 1387
جوک و لطیفه عمومی 17 - آخه معتادو چه به جمله سازی!
به یک معتادی گفتند با اعداد 45 ، 46 ، 47 و 48 جمله بساز. گفت :
 چلا پنجه مي کشي؟
 چلا شيشه مي شکني؟
 چلا هف نمي زني ؟
 چلا هشتي ناراحت؟!!!
نوشته شده توسط amir در 11:48 | 16 نظر Link
 
دوشنبه سیزدهم آبان 1387
چند تا لینک جالب برای شما

اینم چند تا لینک جالب. دوست داشتین یه سرکی توشون بکشین!

معرفی وبلاگ مازیار ناظمی(همون که میگه ایتاااااااالیااااااا...!!)

نوشته شده توسط amir در 18:43 | 2 نظر Link
 
شنبه سی و یکم فروردین 1387
اینو میگن صرفه جویی از نوع ..؟!!!
میگن توی شهر خسیس ها(!) کاندیداهای مجلس برای تبلیغات دیگه زیاد ولخرجی نمی کردن که هی پوسترای بزرگ چاپ کنن بزنن به در و دیوار. خود کاندیداها هر روز از یه درخت آویزون می شدن؟!!!!!!!!!!!
نوشته شده توسط amir در 13:8 | 17 نظر Link
 
جمعه شانزدهم فروردین 1387
جوک و لطیفه عمومی 16 - شمشیر؟!
به یکی گفتن با شمشیر جمله بساز.
گفت:
فدات شم شیر می خوری؟!!
(می دونم خیلییییییییییی خنک بود!!)
نوشته شده توسط amir در 22:33 | 11 نظر Link
 
شنبه دهم فروردین 1387
جوک و لطیفه عمومی 15 - یه علی دیگه؟!
پدر: احمد چرا با علی دعوا کردی؟ببین لباسات همه پاره پاره شده باید یه لباس دیگه برات بخرم.
احمد: ولی باباجون، پدر علی باید یه علی دیگه بخره!!!
نوشته شده توسط amir در 19:29 | آرشیو نظرات Link
 
شنبه دهم فروردین 1387
جوک و لطیفه عمومی 14 - میخ و دیوار!
اولی: چرا این قدر میخ به دیوار کوبیدی؟
دومی: خب معلومه! برای اینکه محکم بشه!؟؟
نوشته شده توسط amir در 15:36 | آرشیو نظرات Link
 
شنبه دهم فروردین 1387
جوک و لطیفه عمومی 13 - رییس تیمارستان!

در تيمارستان
رئيس تيمارستان به يكي از مراقب ها مي گويد: «من در اين جا از همه راضي هستم، فقط ديوانه اي هست كه اصرار دارد من برج ايفل را از او بخرم.»
مراقب مي گويد: «خب، چرا نمي خريد؟»
رئيس تيمارستان مي گويد: «آخر پول ندارم. اگر داشتم، حتما مي خريدم.»
نوشته شده توسط amir در 10:1 | آرشیو نظرات Link
 
جمعه نهم فروردین 1387
جوک و لطیفه عمومی 11 - خدمت سربازی!
پسري از سربازي براي پدرش اين طور تلگراف زد : " من کاظم پول لازم " پدرش هم در جواب گفت : "من تراب وضع خراب !"
نوشته شده توسط amir در 20:56 | آرشیو نظرات Link
 
جمعه نهم فروردین 1387
جوک و لطیفه عمومی 10 - راننده ی نمونه!
روزي افسر پليس راهنمايي، ديد كه يك خودرو چراغ قرمزها رو رد مي كنه و اصلاً عين خيالش هم نيست كه خلاف مي كنه. خودرو رو متوقف كرد و از راننده پرسيد: «چراپشت چراغ قرمز توقف نمي كني؟» راننده در حالي كه كاغذي رو كه در دست داشت نشون مي داد گفت: «جناب سروان تقصير من نيست. روي اين آدرس نوشته شده : چراغ اول را رد مي كني، چراغ دوم را هم رد مي كني و بعداز چراغ سوم مي پيچي دست راست ....!»
نوشته شده توسط amir در 20:56 | آرشیو نظرات Link
 
جمعه نهم فروردین 1387
جوک و لطیفه عمومی 9 - سر و قفس!
اولي: چرا سرتو تو قفس كردي؟
دومی: مي‏خوام خواب از سرم نپره؟!
نوشته شده توسط amir در 20:55 | آرشیو نظرات Link
 
جمعه نهم فروردین 1387
جوک و لطیفه عمومی 8 - شکار!
شكارچي اول: خوب، هندوستان كه بودي شكار ببر هم رفتي؟
شكارچي دوم: البته، روزي براي شكار ببر به جنگل رفتم.
شكارچي اول: شانس هم آوردي؟
شكارچي دوم: بله، با ببري روبرو نشدم!
نوشته شده توسط amir در 20:54 | آرشیو نظرات Link
 
جمعه نهم فروردین 1387
جوک و لطیفه عمومی 7 - حواس پرت!
اولي: ببخشيد با حرف هايم سرشما را درد آوردم.
دومي: نه اختيار داريد. من حواسم از همان اول جاي ديگر بود!!!
نوشته شده توسط amir در 20:53 | آرشیو نظرات Link
 
جمعه نهم فروردین 1387
جوک و لطیفه عمومی 6 - آرزوهای کودکی!
اولي: تا به حال به هيچ كدام از آرزوهاي دوران كودكي ات رسيده اي؟
دومي: بله، وقتي بچه بودم و مادرم موهايم را شانه مي كرد، آرزو داشتم كچل بشوم!
 
نوشته شده توسط amir در 20:52 | آرشیو نظرات Link
 
جمعه نهم فروردین 1387
جوک و لطیفه عمومی 5 - پر کردن نمکدان ها!
مادر از دخترش پرسيد: دخترم، چرا پر كردن نمكدونها اين قدر طول كشيد؟!
دختر: آخه سوراخهاي سرش خيلي تنگ بود!!!
نوشته شده توسط amir در 20:52 | آرشیو نظرات Link
 
جمعه نهم فروردین 1387
جوک و لطیفه عمومی 4 - دنیای سوسک ها!
يک روز يه سوسک از سوراخ دستشويي مياد بيرون. از اون ميپرسند: چرا اومدي بيرون؟ ميگه: به اميد يه هواي تازه تر... گفتيم از رفتن و خونديم از سفر...!
نوشته شده توسط amir در 20:7 | آرشیو نظرات Link
 
جمعه نهم فروردین 1387
جوک و لطیفه عمومی 3 - دنیای دیوانه ها!
دو ديوانه با هم گفتگو مي‌كردن. اولي: اگر گفتي فرق كلاغ چيه؟ دومي: خوب معلومه! اين بالش از اون بالش مساوي‌تره!
نوشته شده توسط amir در 20:5 | آرشیو نظرات Link
 
جمعه نهم فروردین 1387
جوک و لطیفه عمومی 2 - بچه ی نفهم!
بچه: مامان، مامان این همسایه ی بغلی خیلی فقیره.
مادر: چطور مگه؟
بچه: آخه بچش یه 5 ریالی قورت داده، مادر بیچارش هی تو سر و صورت خودش می زنه و گریه می کنه!!!
نوشته شده توسط amir در 19:57 | آرشیو نظرات Link
 
پنجشنبه هشتم فروردین 1387
جوک و لطیفه عمومی 1 - جهنم و مادرزن!

لطیفه جدید و لطیفه باحال فارسی

جوکستان ..!

(1) دختر: مامان من زن این مرد نمی شم!
مادر: چرا دخترم؟ مگه این مرد چه عیبی داره؟
دختر: اون به جهنم اعتقاد نداره مامان!
مادر:تو با اون ازدواج کن، من خودم کاری می کنم که جهنم رو از نزدیک ببینه!!!

نوشته شده توسط amir در 19:9 | آرشیو نظرات Link
 
پنجشنبه هشتم فروردین 1387
جک و لطیفه های جدید و غیر جدید جوکستان ته کشیده!
=> جوکستان مان كجا بوده...؟!

=> این اول عید نوروز ی جک و لطیفه هامان ته کشیده با اجازه ی شما...؟!

ارسال جک و لطیفه برای وبلاگ جوکستان 
دوستان عزیز و همراهان صمیمی من در وبلاگ ناوزین وغیر پربار جوکستان !! اگر هر کدام از شما علاقه داريد که این وبلاگ جوکستان عنقریب به گل نشسته را کمکی بکنيد با کمال میل پذیرای کمکتان هستیم! اگر جک و لطیفه هاي بامزه ی جدید و غیر جدید ی دارید خواهش می کنم با ما در میان بگذارید تا ان جک و لطیفه هاي خنده داربا اسم خودتان در وبلاگ جوکستان ثبت و ضبط شده و دیگران هم از این جک و لطیفه هاي خنده کُش شما بهره ی کافی و وافی را ببرند! نگویید که " جوکستان ..؟ دیجیتالمان کجاااااا بوده ه ه..؟! نه ببخشید، جوک و لطیفه مان کجااااااا بوده ه ه ه ه...؟!!!" خلاصه اینکه میخواهم اینگونه برایتان روشنش کنم که داریم به گل می نشینیم! وبلاگ جوکستان مطلب کم آورده دوستان! دِ توجه نکردید چه شد! می گویم قايق پاره ي جوکستان دارد در تلاطم دریاهای طوفان زده غرق میشود! خلاصه که بقول فرید خاله خوووب تو گل موندیم!خووووووووووووووووب! جوکستان اگر زنده است برای شما و بخاطر شماست تا از جک و لطیفه هاي بی مزه ی ان استفاده کنید! خلاصه که امیدوارم با جوکستان باشید، از جوکستان لذت ببرید و همراه جوکستان بمانید!

نوشته شده توسط amir در 13:51 | آرشیو نظرات Link
 
سه شنبه ششم فروردین 1387
هدیه ی جوکستان تقدیم به موتورهای جستجوی عزیز!

سلام گرمی دیگر بر شما مخاطبان قدیمی و جدید جوکستان و سلامی هم خدمت جناب کَوکَل! 

دنياي جك و جك هاي فارسي

جک های خنده دار و جوک لطیفه
 

سایت جک و لطیفه و جوک
 

جك و سرگرمي و جكهاي خنده دار در جوکستان
(4) حیف نون پوست موزي روي زمين مي بينه میگه: «واي! بازم بايد بيفتيم!»

جک با حال و داستان طنز
لطيفه هاي خنده دار و جوك و خنده
 

جك جك و لطيفه و جك
 

جوک تازه و جوک خوب جوکستان

جک تازه و جك هاي توپ
 

لطیفه های خنده دار و لطيفه جديد و تقویت مو

 جوکستان 

لطیفه جک و جک ها 
 

جك و طنز و لطيفه هاي جديد
 

جک و طنز و جوک دست اول

جك و لطیفه های جدید
 

جك جك جك و جك هاي روز

جوک و خنده و جک[;
 

جک و سرگرمی و جک و
 

جك 18 و جك ايراني در جوکستان

www.jokestan و جک غضنفری در جوکستان

جوک خنده دار و جوك تازه 
 


jokestan.parsiblog.com

نوشته شده توسط amir در 15:44 | آرشیو نظرات Link
 
جمعه دوم فروردین 1387
آپدیت جدید جوکستان با 5 جک و لطیفه!
جوکستان بروز شد! این بار با 5 جوک و لطیفه! همراهیتان با چوکستان افتخار ماست.
 
لطیفه های امروز جوکستان:

1.کلمات کلیدی: جک و خنده و جوكستان
يك بابايي رو ميخواستند توی برره اعدام كنند. بهش ميگند: چون تو اينجا غريبه هستي و مهمان ما به حساب وياي، ما بهت يك تخفيف وديم، تو حق وداري نوع مرگت رو خودت انتخاب وكني!
 يارو هم اتاق گاز رو انتخاب ميكنه. خلاصه ميگيرند ميبرنش تو يه اتاقي، يارو نگاه ميكنه ميبينه اتاقه سقف نداره! ميزنده زير خنده، ميگه: هِهِه! اتاق گاز اینا رو ببين! یه دفعه شیرفرهاد میاد بهش میگه: وَخند! وقتي كپسولاي گاز ویفتادند رو سرت، اونوقت وفهمي!!! ها هاااا ها هاااااا هااااااااا!!

2.واژه های کلیدی: لطیفه و جک و جک فارسی
حیف نون داشته بالاي يك ساختمون پنجاه طبقه كار ميكرده، يهو يكي ازون پايين داد ميزنه: آهاااای سیاوش! خونتون آتيش گرفته، زن و بچت سوختن، مردن! حیف نون هم ميگه: ديگه اين زندگي براي من معني نداره، خودشو ازون بالا پرت ميكنه پايين. همينجور كه داشته ميافتاده، يهو به خودش ميگه: اِااه.. من كه بچه ندارم! دوباره يخورده ميره، يهو ميگه: اِاِاه.. منكه زن ندارم! ميرسه نزديكاي زمين،ميگه: اِاِااه..! من كه سیاوش نيستم!

3.کلمات کلیدی: جوك لطيفه و جك و خنده
حیف نون دو تومنيش ميفته تو جوب، يه پنج تومني از تو جوب ور ميداره، سه تومن ميندازه تو جوب!

4.کلمات کلیدی: جك ها و جوك توپ و جک روز در جوکستان
حیف نون داشته ميرفته ماشين بخره، زنش ازش ميپرسه: داري كجا ميري؟ ميگه: دارم ميرم ماشين بخرم. ميگه: ايشاا... بگو. غضنفر ميگه: برو بابا دلت خوشه! ماشين خريدن كه ايشاا... گفتن نداره. از قضا ميره تو راه پولشو ميدزدن. دست از پا دراز تر بر ميگرده خونه، در ميزنه. زنش ميگه: كيه؟ ميگه: ايشاا... منم!

5.کلمات کلیدی: جملات خنده دار و [جك و لطيفه و جوك
يه جشنواره شكار بوده تو جنگلهاي آمازون. يه مکزیکیه بوده، يه آرژانتینی و حیف نون خودمون! مکزیکیه ميره چند تا خرگوش و گوزن ميزنه، آرژانتینیه هم ميره چند تا آهو و خرگوش و يه چند تا حيوون ديگه ميزنه. نوبت حیف نون ميرسه، ميره دو تا خرگوش مياره، بهش ميگن: چي شد، فقط همين دو تا رو زدي؟ ميگه: نه، راستش من چند تا دونتشوت هم زدم اما خيلي بزرگ بودن نتونستم بيارمشون. ميگن: دونشوت ديگه چيه؟ اين چه نوع حيوونيه؟! حیف نون ميگه: راستش منم نميدونم، امايه حيوونايي وايساده بودن هي ميگفتند: Don't shoot ! Don't shoot !
 

منبع جوک های این پست جوکستان :

persian.3jokes.com